سلام روزگار.... (ازدست عزیزان چه بگویم گله ای....)
| ||
|
ای قلب من بارانی ات کردند و رفتند
کنج قفس زندانی ات کردند و رفتند
در سایه های شب تو را تنها نوشتند
سرشار سرگردانی ات کردند و رفتند
احساس پاکت را همه تکفیر کردند
محکوم بی ایمانی ات کردند و رفتند
هر شب تو را دعوت بزم تازه کردند
در بزمشان قربانی ات کردند و رفتند
زخمی که رستم از شغاذ قصه اش خورد مبنای این ویرانی ات کردند و رفتند موضوعات مرتبط: عکس، ، برچسبها:
موضوعات مرتبط: عکس، ، برچسبها:
|